رئیس جلسه: اکبر هاشمی رفسنجانی
تاریخ: 1360/04/07
شماره روزنامه رسمی: 10634
زمان: 08:30 تا 12:05
-اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید.
رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم. با حضور 180 نفر جلسه رسمی است . دستور جلسه قرائت شود.
منشی- بسم الله الرحمن الرحیم. دستور جلسه یکصد وهفتاد ودوم روز یکشنبه هفتم تیرماه 1360 هجری شمسی مطابق با بیست و پنجم شعبان 1401 هجری قمری.
1- تلاوت کلام الله مجید.
2- نطقهای قبل از دستور .
3- گزارش شور اول کمیسیونهای صنایع ومعادن ، امور اقتصادی و دارائی و امور خارجه درخصوص لایحه راجع به تعیین حکم برای رسیدگی به اختلافات
شرکت ایرانی کالسیمین و شرکت فیلیپ برادرز در مورد فروش سنگ سرب.
4- گزارش شور دوم کمیسیون امور داخلی در خصوص طرح قانونی فعالیت احزاب. جمعیتها و انجمنهای سیاسی و صنفی وانجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی
شناخته شده.
5- اعلام اسامی غائبین ودیرآمدگان .
6- اعلام ختم جلسه و تاریخ و برنامه جلسه بعد.
رئیس- تلاوت کلام الله مجید را شروع کنید.
2-بیانات قبل از دستور آقایان مروی سماورچی ومهدوی کروبی.
آقای همتی شما از وقتتان استفاده کنید.اما خواهش میکنم مختصر بفرمایید. آقای همتی در جریان بحثهای دو سه روز پیش چیزهایی به ایشان گفته شده که حق دفاع دارند.
همتی- بسم الله الرحمن الرحیم. البته آنروزی که آن پرونده واعتبارنامه مطرح بود، ما به احترام تشییع جنازه سردار فقید اسلام به دستور رئیس مجلس رفتیم و نتوانستیم جواب چند جمله ای که اتهامآور به بنده نسبت دادند ، بگویم. حرف ما در رابطه با تهمتهای آقای بهروزیه بود واز پشت تریبون مجلس صحبتهای ایشان پخش گردید. موارد را با جواب مختصر به عرض شنوندگان و نمایندگان گرامی میرسانم.
رئیس- شما آنچه که به خودتان مربوط میشود بفرمایید. چیزی که خودتان ناصحیح میدانید که به شما گفتند.
همتی – بلی،درست است، ایشان یک برگ بزرگ که اینجا هم فتوکپی آن هست، نشان دادند که بدون امضاء و بدون تاریخ دائربر اینکه همتی در آزادی چندنفر بنام نصرتیها، دخالت داشته، اولا جواب این مساله این است که بنده آنروز چکاره بودم و آیا رئیس دادگاه انقلاب بودم، دادستان بودم، این چندنفر به دستور برادر مبارزمان آقای سید حسین موسوی دستگیر شده بودند وبه دستور ایشان هم آزاد گردیدند و من هیچ دخالتی نداشتم وایشان یک نامه هایی در مورد ما خواندند که بیشتر آن نامه ها جعلی بودو نمونههایش را جناب آقای هاشمی هم دیدند که هیچ با خط من تطبیق نمیشود و به خدا قسم من هنوز مضمون نامه را هم نتوانسته ام بدرستی بخوانم که معلوم است که اصلش دست ایشان بوده و خودشان میدانند که چه نوشته شده بود، اما آن نامه ای که من اصرار داشتم که در همین چیزی که هست بخوانند من نوشته بودم امضاء هم کرده بودم ولی ایشان نخواندند که اگر مقتضی بود، من نامه را خودم میخواندم، که برادران عزیز و نمایندگان محترم متوجه بودند که من در باره آنها چه نوشته ام که اگر تمامش را هم نتوانم بخوانم، جملاتی که این امضای من است من در مورد آنها نوشته ام که ”من سوابق این اشخاص را نمیدانم و میگویم چنانچه نصرتیها حق کسی را غصب نموده یا ناموس کسی را مورد اهانت قرار داده اند یا کسی را کشته اند باید بعنوان مفسد فی الارض اعدام شوند”. من این مطالب را به برادرمان جناب آقای سید حسین موسوی گفتم نه اینکه آزاد گردند و اگر از تهاجم و توطئه آنها بیم دارید باید شدیدا ملتزم نمایید که من بعد حرکات وحشیانه نکنند و امضاء دهند که نسبت به احکام قانون انقلاب عمل کنند و بعد مقداری نامبردگان را تهدید و موعظه نموده بدون دخالت دیگر از محل دادگاه خارج شده اند اینهم اینجور بود که ایشان من را خواسته بودند تلفنی خواستند من نرفتم بعد گفتند همتی چون موضوع راجع به منطقه شماست ، شما اگر اینجا بیایید بهتر است . بعد من دوباره نامه نوشتم که من نمیآیم شما خودتان تصمیم بگیرید در باره ایشان زیرنامه نوشته بودند که شما حتما بیایید چون به وضع منطقه شما آشنا هستید من رفتم همینها را گفتم دیگر از آنجا خارج شدم مگر من در روحیه آقای سید حسین موسوی که خیلی مبارز است و خودش خیلی قاطعانه واقعا در منطقه کار میکند، چقدر تاثیر داشتم که بتوانم در روحیه آنها اثر بگذارم عرض کنم نامه دیگر خواندند دایر بر حمایت حجت الاسلام آل محمد آقای آل محمد را بیشتر رفقا و برادران عزیز میشناسند. مرد صالح و واقعا در آن منطقه اهر یگانه فردی است که در مقابل رژیم مبارزه کرد. قیام کره حالا مساله ایشان را خودشان بهتر میدانند اما تا آنجایی و آن مقداری که من میدانم در باره ایشان هم یک چیزهایی بعنوان افشاگری آقای بهروزیه پخش کرده بودند که نمونههایش را خواندند چون منطقه، منطقه ای بود که واقعا میخواست یک کردستان دیگری آنجا بشود، یعنی اینجور دخالتهای بیمورد منطقه را به آشوب میخواست بکشد، در صورتی که آنها هم خیلی کمکهای مالی در درگیریهای تبریز این عشایر ما کرده بودند که مرحوم شهید آیت الله قاضی طباطبائی به خود بنده تلفن کردند که همتی بگویید که دیگر ایشان جنس نفرستند اینجا جنس زیاد است از کمکهایشان راضی هستیم روی این مسائل که ایشان را یک مقداری تعریف کرده باشد که خوب یک جوی وچیزهایی مثلا پیش نیاید و نیامد و همه مردم ایران دیدند که منطقه مامنطقه توطئه نشد و هرچه این مسائل پیش آمد، بحمدالله آنها منطقه عشایرنشین ما صبر واستقامت انقلابی خودشان را از دست ندادند و در مقابل کارهایی که میخواست اینها را به ناراحتی بکشد ، تحریک نشدندواما جمله ای که ایشان گفتند، همتی از خلق مسلمان حمایت کرده ومدعی شدند که من خود بهروزیه را در مشکین شهر خلعشان کردم اولا آن روزهای اول انقلاب وحتی تا یکسال ونیم هیچ سراغی واسمی از ایشان در منطقه ما نبود. یعنی تا آن موقع به آنجا نیامده بودند بعدها آمدند آن منطقه و ضمنا حزب خلق مسلمان که در بدو امر بطوریکه همه برادران عزیز میدانند غیرقانونی پیش نیامده بود واین دو تا حزب بودند آمده بودند و من با صراحت میگویم که خودم اولین کسی هستم که شاخه حزب جمهوری اسلامی را در مشکین شهر دایر کردم وخودم هم سرپرستی حزب جمهوری اسلامی را داشتم وفعلا هم افتخار میکنم بخاطر اینکه این حزب را تنها حزبی که در خط امام تشخیص دادم ، قبول کردم و خدا نکرده اگر یک روزی باز تشخیص بدهم که این حزب از خط امام خراج شده از حزب برکنار خواهم رفت. ولی فعلا به خاطر اینکه این حزب را درراه امام در خط اجرای اوامر امام میدانم، اما مساله خلق مسلمان من اینرا هم بدون ریابگویم تا روزی که آنجا بود، فعالیت میکرد خلق مسلمان تا روزیکه جناب آقای خلخالی اولین بار طلسم را شکستند وآن اعلامیه پرسروصدا را دادند در همان تاریخ خود اینجانب بودم که چون دیدم اینها به طرفداری از مراغهای و سید حسن شریعتمداری برخاستهاند و راهپیمایی راه انداختهاند اگر هر کسی هم بخواهد تحقیق بکند از آن تاریخ بدون درگیری وسرو صدای دیگری بالاخره بساط خلق مسلمان از آنجا هم چیده شد و بعد از آقای محمود انوری اسم بردند محمود انوری یک نفر فرهنگی بود آنجا و هست البته این مساله درست بود تنها من نبودم بیشتر آقایان در شهرستانها از سوابق بیشتر این کارمندان در وهله اول مطلع نبودند ایشان یک سوالی از من کرده بودند که همتی شما ما را ساواکی میدانید یا نه؟ من درجواب البته نوشته بودم که خیر من اطلاع ندارم از سابقه شما بعد خود جناب آقای صاحبالزمانی اگر اینجا باشند، اولین قاضی شرعی که به منطقه ما رفتند ایشان بودند در معیت ایشان از دادگاه انقلاب تبریز سابقه ایشان را که تنها اسم ساواکی بود که کارهایی هم انجام نداده بود، بردیم آنجا و دادگاه انقلاب مجازاتش کرد الان ازکار برکنار شده حقوقش هم قطع شده است مساله آقای انوری هم اینطور است و عرض کنم که نامههای دیگری که ایشان نوشتند، همه بیاساس است و من بیش از این وقت گرامی برادران نماینده را نگیرم. والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته.
آلنی در تاریخ مجالس شورای ملی ایران که قبل از انقلاب اسلامی برگزار شده بود در مجموع اعتبارنامه 32 نماینده به تصویب نرسید که نخستین آنها «دکتر میرزا محمدخان مصدق السلطنه» نماینده اصفهان بود که به علت کمی سن، اعتبارنامهاش رد شد و مجلس چهارم شورای ملی با رد هشت اعتبارنامه در این زمینه رکورد دار بود. (پرتال جامع علوم انسانی، سایت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی). پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، 12 نماینده نخستین مجلس شورای اسلامی همچون رحمان دادمان، خسرو قشقایی، حسن بهروزیه، احمد مدنی، ابوالقاسم حسینجانی و کریم سنجابی در خرداد سال 59، نتوانستند از این ایستگاه عبور کنند. شاید یکی از پیچیده ترین آنها ، بررسی و رد اعتبارنانه آقای حسن بهروزیه می باشد. در این وبلاق سعی شده مطالبی از دوره اول مجلس شورای اسلامی و شرح آن ماجرا به سمع و نظر دوستان رسانده شود. از توجه و راهنمائیهای شما سپاسگزارم. gardash44@gmail.com جهت دریافت اطلاعات بیشتر به http://hemmati.arzublog.com http://namayande1.blogfa.com مراجعه نمایید. |